اگر کسی مستعد این باشد که در اندرون خویش احوالات خوش کسب کند بی خودی ونیستی و بی خیالی از ماسوی فرض راه اوست .
پرستش به مستی است در کیش مهر برون اند زین جرگه هوشیار ها
عاشقی یک فایده بسیار بزرگ در عبور از این ویرانه دارد
جز دلم کز به ازل تا به ابد عاشق رفت جاودان کس نشنید یدم که در این کار بماند
از سر ازل گنجی است در خانه دل پنهان خواهی که شود پیدا ویرانه کن این خانه
شراب بیخودی درکش زمانی مگر از دست خویش یابی امانی
عاشقی بیخودی وبی راهی است
وحده وحده وحده سومی به ذات برمی گردد که برای عارف نیستی به ارمغان دارد
برای عارف هرچه هست اوست به ارمغان دارد.
احادیث نفسی که در طی عمر بوده خود گویای حقایق بسیاری از اشتباهات ماست .علی حلال مشکل ماسوی است وفاطمه حلال مشکل علی است .